سیستم مبارزهی یاکوزا ۳ افتضاحه…. مدل کاراکترها وحشتناک هستند، کیریو مثل یک کیسهی لیزِ پر سنگ کنترل میشود، شما دائماً در صفحات لودینگ بیانتها گیر میکنید و سِپوکو را به استفاده از نقشهی بازی ترجیح میدهم اما جدا از همهی اینها….بازهم عاشقشم. زیبایی خاصی در حال و هوای آرامبخش یاکوزا ۳ حس میشود که جایش در دیگر عناوین سری خالیست. در حالی که آنها روی خفن بودن کیریو و ماجیما تمرکز میکنند، وقتی لباسهایشان را از تن میکّنند و دشمنهایشان را نابود میکنند که در این بازی نیز وجود دارد، عضو سوم یاکوزا کیریو را مانند یک پدر کاملاً معمولی به تصویر میکشد زیرا به جد از زندگی یاکوزایی درآمده…
-
-
یاکوزا کیوامی ۲: اژدها اینجا، اژدها اونجا، اژدها همهجا!
یک نقل قول از خالق سری یاکوزا، آقای توشیهیرو ناگوشی، وجود دارد که خیلی دوست دارم: اگه بتونم یه لبخند روی صورت بازیکن بیارم، برام مهم نیست کمپانی چقدر از دستم عصبانی میشه. دقت برای من، اگه بخوام جور دیگه بیانش کنم، یعنی عشق. من عاشق بازیم، بخاطر همین به عنوان یک آدم حرفهای، عاشق بازیکنا هم هستم از وقتی که شما پاتان را در کوچه پس کوچههای نمزدهی کاموروچو میگذارید، همین عشقی که تک تک سازندگان بازی درش ریختند معلوم میشود. جایی که پر شده از نورهای درخشان آرکیدها، فروشگاهها و کازینوها، از شما انتظار دارد که تمام سوراخ سنبههایش را بگردید تا در طول بازیتان نه تنها بهتان…
-
آکیرا نیشکییاما در برابر آناکین اسکایواکر: قابلباور بودن و نبودن یک آنتاگونیست!
یک آنتاگونیست خوشساخت به تنهایی میتواند خوب یا بد بودن یک اثر را تعیین کند که به نظر من قابلباور بودن، مهمترین چاشنی است که باید بهش اضافه شود. این شخصیتهای منفی هستند که باعث حرکت داستان میشوند و به اعمال قهرمانهایمان معنا میدهند. درست است که وجودشان برای تعریف یک داستان حتمی نیست اما من مطمئنم اگر برگردید و نگاهی بر تجربههای موردعلاقهتان در دنیای سرگرمی بیندازید، عناوینی را پیدا میکنید که “آدم بدا” در آنها بسیار بیشتر از دیگر کاراکترها میدرخشند. در طی سالها ما تعداد زیادی از چنین شخصیتها را مشاهده کردیم اما نیشکی و آناکین بیشتر از همه به یادم ماندند از آنجایی که روایتهایشان شباهتهای…
-
داستان سفر ۸ ماههی من به جهان پر رمز و راز JoJo’s Bizarre Adventure
همانطور که از تایتل مقاله پیداست، حدودا ۸ ماه پیش بود که به پیشنهاد یکی از دوستان فصل اول انیمهی جوجو را شروع کردم. بخواهم روراست باشم کمی خستهکننده و کلیشهای بود ولی بازهم تا فصل سوم که میشود استارداست کروسیدرز ادامه دادم، جایی که به فکر دراپ کردنش افتادم! تکرار این جمله برایم حس عجیبی دارد، از این نظر که بعد از ۱۴۱ کتاب، ۱۶۹ قسمت انیمه، ۵ بازی و صدها مطلب و ویدئو هیچ اثری مانند جوجو اینقدر شخصیتم را تحت تاثیر خود قرار نداده. الآن که بهش فکر میکنم، اینکه مجموعهی جوجو -که قسمت مهمی از زندگیم را در بر گرفته- به راحتی میتوانست وجود نداشته باشد…
-
Yakuza 0: تولد دو اژدها
حجم انبوهی از دعوا و بزن بزن با مقداری لازم از دراما و داستان تا توجه شما را نگه دارند و استفادهی کمی از المانهای کمدی، تجربهای را رقم میزنند که جای خالیش بسیار در زندگیم حس میشد. تنها در این بازی شما میتوانید از یک مکالمهی خیلی جدی که هر لحظه ممکن است به مرگ شما ختم شود به محافظت از مایکل جکسون علیه زامبیها یا مسابقهی ماشین اسباببازی در برابر بچههای کوچک بروید! و یاکوزا هم به هیچ عنوان در رابطه با داستانهای فرعیش بخیل نیست و ۱۰۰تای آنها را کنار تعداد زیادی مینیگیم معتادکننده در اختیارتان میگذارد. همینطور آنقدر محتوا دارد که در عرض چند هفته به…
-
جنون نهفتهی سری Monogatari(و راهنمایی برای سر در آوردن از آن!)
قطعا این حس را تجربه کردید که بعد از تمام کردن بازی، کتاب، فیلم و در این خصوص انیمهای که آنقدر معرکه است سعی میکنید آن را به تمام افرادی که میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید، پیشنهاد دهید. مونوگاتاری دقیقا همین کار را با من کرد. از ‘آراراراگی’ گفتنهای هاچکوجی تا اوپنینگهای چشمنوازش چنان من را شیفتهی خودش کردند که نمیتوانستم صحبتی را بدون آوردن اسمش شروع کنم. ولی قبل از هر چیز، مونوگاتاری چی هست اصن؟ مهربونی با همه یعنی هیچ آدم خاصی وجود نداره خود کلمهی مونوگاتاری (物語) به معنای “داستان” است و هر کدام از ۱۸ بخش این سری با نامهای متفاوت مثل باکمونوگاتاری، نیسهمونوگاتاری و……
-
Persona 5: بازی خوبیه ولی به هرکسی پیشنهادش نمیکنم
بعد از ویچر ۳ در به در دنبال عنوان نقشآفرینی بودم که بتواند جای خالیش را پر کند. تو این راه هم موفق بودم، هم ناموفق؛ درحالی که بعضی از بازیها مثل لیسا و فالاوت نیووگاس چند تا از بهترین تجربههای نقشآفرینی را برایم رقم زدن، بازی کردن بعضیها مثل کوتور، دیسکو الیسیوم و دیوینیتی اوریجینال سین برایم بسیار طاقتفرسا بود. با اینکه لیسا و فالاوت نیووگاس جفتشان بازیهای خیلی خوبی هستند، مقدار محتوایی که ازشان بیرون کشیدم حتا نزدیک به نصف تعداد ساعاتی که صرف سهگانهی ویچر کردم نبود. بالاخره بعد از ساعتها در اینترنت گشتن و هزاران مقالهی “بهترین بازیهای نقشآفرینی تاریخ” خوندن، به سری پرسونا برخوردم. پرسونا…
-
Lisa The Painful: رنج یک مرد شکست خورده
یکی دو سال پیش بود که وقتی در یوتیوب گشت میزدم دانکی من را با لیسا آشنا کرد. گرافیک بازی زیاد به چشم نمیخورد بخاطر همین کاملا فراموشش کردم. تا اینکه یک هفته پیش خیلی تصادفی به یادش افتادم و بازیش کردم. باید اعتراف کنم که فکر نمیکردم بعد از آندرتیل به همین زودی با بازی ایندی نقشآفرینی با این حجم داستان، موسیقی بینظیر و کاراکترهای دوستداشتنی روبرو بشم. لیسا با اینکه با موضوعات دردناکی همچون اعتیاد، افسردگی، خودکشی و از دست دادن نزدیکان دست و پنجه نرم میکند، یکی از خندهدارترین بازیهایی است که تا به حال تجربه کردم. جاهایی ریسک میپذیرد که عناوین AAA کمی حتا نزدیکش میشوند…
-
دث استرندینگ: نفسی تازه
فکر کنید که رئیس یک شرکت غولآسای بازیهای کامپیوتری هستید. چند دقیقه بعد با بازیساز جوانی جلسه دارید. تصمیم دارید که اگر ایدهی نو و جالبی را ارائه داد بودجهای را در اختیارش بگذارید تا بازی را برای شما بسازد. شما از این فرد خیلی چیزها شنیدهاید. میدانید که مغز متفکر پشت بازیهای متال گیر است و ٰژانر مخفیکاری را به وجود آورده است. خب این آقا وارد میشود، سر میز مینشیند و شروع به صحبت کردن میکند. او به شما میگوید که کاراکتر اصلی یک پیک موتوری است؛ البته با بازی نورمن ریدس. شما باید بستههای مختلف را به پناه گاههایی که در نقشه پخش شدهاند برسانید. البته باید…
-
ولهلا: مکانی برای آرامش
اگر از من بپرسید ژانر موردعلاقهات چیست؟ قطعا جواب میدهم بازیهای ایندی. من عاشقشانم. سازندهها این قدرت را دارند که هر چه که در ذهنشان است را به تصویر بکشند به همین دلیل است که بازیهای این ژانر از همه نظر با یگدیگر متفاوتاند. همینطور وقتی جزئیات ریز و کوچک این بازیها را پیدا میکنید عشق سازنده به اثر را درک میکنید، حسی که جایش در خیلی از بازیهای بزرگ امروزی خالی است. Va-11 Hall-a یا همان ولهلا قطعا یکی از بهترین بازیهای این ژانر است(توی یه بار در سال ۲۰۷۹ باید برای مشتریها نوشیدنی درست کنید دیگه از زندگی چی میخواین!). شما کنترل جیل را در دست میگیرید؛ پیشخدمتی…