همانطور که از تایتل مقاله پیداست، حدودا ۸ ماه پیش بود که به پیشنهاد یکی از دوستان فصل اول انیمهی جوجو را شروع کردم. بخواهم روراست باشم کمی خستهکننده و کلیشهای بود ولی بازهم تا فصل سوم که میشود استارداست کروسیدرز ادامه دادم، جایی که به فکر دراپ کردنش افتادم! تکرار این جمله برایم حس عجیبی دارد، از این نظر که بعد از ۱۴۱ کتاب، ۱۶۹ قسمت انیمه، ۵ بازی و صدها مطلب و ویدئو هیچ اثری مانند جوجو اینقدر شخصیتم را تحت تاثیر خود قرار نداده. الآن که بهش فکر میکنم، اینکه مجموعهی جوجو -که قسمت مهمی از زندگیم را در بر گرفته- به راحتی میتوانست وجود نداشته باشد…
-
-
بررسی کوتاه: Florence
همانطور که بارها قبلا گفتم، بازیهای ایندی حسی را به آدم منتقل میکنند که جای خالیش در خیلی از عناوین بزرگ صنعت احساس میشود. شاید خیلی کلیشهای به نظر آید، ولی معمولا این حس به عشق سازندگان برای به تصویر کشیدن ایدههایشان خلاصه میشود. عشقی که اکثر اوقات در داستانهای مستقلی پدید میآید که چه در باری سایبرپانکی در آینده و چه در دنیایی تشکیل شده از حیوانات سخنگو باشید، هر فرد میتواند تحت تاثیر کاراکترهای داستان قرار گیرد. بازیای که من پریروز به اتمام رساندم فقط ۴۰ دقیقه طول کشید و با اینکه تنها قسمت کوتاهی از زندگی دختر جوانی به اسم فلورنس را نمایش داد، از صدها روایت…
-
انیمه و مستندی که این چند ماه دیدم: شهریور، مهر و آبان ۹۹
برگشتیم به چیزایی که این ماه دیدم و سرعت حلزونی من در بیروندادنشان! جدا از نابودی حال حاضر دنیا، زبان خواندن و یک مقالهی سوپر هایپر فوقالعاده سریای که دارم روش کار میکنم -البته اونقدم سری نیست اگه یه نگاه به صفحهٔ توییترم انداخته باشین- تعداد قسمتهای انیمهای که در روز میبینم را به ۱ رساندند. به همین دلیل وقت چندانی برای تماشا کردن نداشتم ولی بازم سعی کردم لیست سریالهای این دفعه را تا جایی که میتونم متفاوت نگه دارم. از سری ۶ قسمتهی ویژهی آمازون پرایم بگیر تا چندین انیمه که مدتها بود در درایو Dام خاک میخوردند. پس وقت تلف نکنیم و بریم سراغشان! **اسپویل ریز برای…
-
Yakuza 0: تولد دو اژدها
حجم انبوهی از دعوا و بزن بزن با مقداری لازم از دراما و داستان تا توجه شما را نگه دارند و استفادهی کمی از المانهای کمدی، تجربهای را رقم میزنند که جای خالیش بسیار در زندگیم حس میشد. تنها در این بازی شما میتوانید از یک مکالمهی خیلی جدی که هر لحظه ممکن است به مرگ شما ختم شود به محافظت از مایکل جکسون علیه زامبیها یا مسابقهی ماشین اسباببازی در برابر بچههای کوچک بروید! و یاکوزا هم به هیچ عنوان در رابطه با داستانهای فرعیش بخیل نیست و ۱۰۰تای آنها را کنار تعداد زیادی مینیگیم معتادکننده در اختیارتان میگذارد. همینطور آنقدر محتوا دارد که در عرض چند هفته به…
-
انیمه و سریالی که این ماه دیدم: تیر ۹۹
بالاخره بعد از ۲ ماه برگشتیم به یک سری مقالهی کلاسیک! در اردیبهشت و خرداد به غیر از بررسی سری مونوگاتاریم خبر خاصی نبود چون هم مدرسه به اوج خود رسیده بود، تمرین ژاپنیم خودش چند ساعت در روز میگرفت و ترجمهی یک بازی ایندی را شروع کرده بودم. بخاطر همین اوضاع یکم به هم ریخته بود و وقت زیادی نداشتم. ولی خوشبختانه از این به بعد سعی میکنم هر ماه دربارهی هر چیز جالبی که دیدم صحبت کنم(بخاطر همین اگه یه ماه این سری رو نداشتیم بدونین چیز خاصی به چشمم نخورده). به هر حال تمام سعیم را کردم که دیدنیهای این ماه کاملا متفاوت باشند؛ دربارهی انیمهای که…
-
بررسی کوتاه: Katawa Shoujo
در آغاز قرار بود این بازی را به عنوان یک bonus به نوشتهی قبلیم اضافه کنم ولی از آنجایی که حرف بیشتری برای گفتن داشتم و خود بازی هم لایق مقالهی مستقل خودش بود تصمیم گرفتم اینجا دربارش صحبت کنم. تو یه آدم زیبایی هیسااُ. هیچوقت برای اون معذرت خواهی نکن کاتاوا شوجو را برای بار اول خیلی تصادفی در یکی از ریپلایهای توئیتری که هیچی ازش به یاد ندارم دیدم. و تنها دلیلی که دانلودش کردم این بود که با DDLC در یک جمله استفاده شده بود. بعد از ۲۶ ساعت و ۳ بار تمامش کردن نه فقط یکی از بهترین ویژوال ناولها بلکه یکی از بهترین تجربههای بازیهای…
-
Itch.io Or How I Learned To Stop Caring About Lackluster Single-Player Titles And Enjoy Indie Games
نگران نباشید، من هم مثل شما از این تایتل سر در نمیاورم. حقیقت این است که این تایتل در اصل برای بررسی فاینال فنتسی ۱۵ام بود؛ ولی بعد از ۵ ۶ ساعت مدام fps ۱۰ گرفتن ازش خسته شدم و کنار گذاشتمش. ولی بازم عنوان جالبی بود بخاطر همین سعی کردم در مقالهای آن را به کار بیندازم و حالا اینجاییم. این چند ماه اخیر به این نتیجه رسیدم که مثل قبل از بازیهای AAA لذت نمیبرم. سطح کیفیتی که برای شرکتهای کنونی قابلقبول است طی این دههی اخیر بسیار کاهش یافته؛ بخاطر همین بعد از مدتها به Itch.io سر زدم، و مقدار قابلتوجهی آذوقه جمع کردم. بازیهایی که اینجا…
-
جنون نهفتهی سری Monogatari(و راهنمایی برای سر در آوردن از آن!)
قطعا این حس را تجربه کردید که بعد از تمام کردن بازی، کتاب، فیلم و در این خصوص انیمهای که آنقدر معرکه است سعی میکنید آن را به تمام افرادی که میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید، پیشنهاد دهید. مونوگاتاری دقیقا همین کار را با من کرد. از ‘آراراراگی’ گفتنهای هاچکوجی تا اوپنینگهای چشمنوازش چنان من را شیفتهی خودش کردند که نمیتوانستم صحبتی را بدون آوردن اسمش شروع کنم. ولی قبل از هر چیز، مونوگاتاری چی هست اصن؟ مهربونی با همه یعنی هیچ آدم خاصی وجود نداره خود کلمهی مونوگاتاری (物語) به معنای “داستان” است و هر کدام از ۱۸ بخش این سری با نامهای متفاوت مثل باکمونوگاتاری، نیسهمونوگاتاری و……
-
Persona 5: بازی خوبیه ولی به هرکسی پیشنهادش نمیکنم
بعد از ویچر ۳ در به در دنبال عنوان نقشآفرینی بودم که بتواند جای خالیش را پر کند. تو این راه هم موفق بودم، هم ناموفق؛ درحالی که بعضی از بازیها مثل لیسا و فالاوت نیووگاس چند تا از بهترین تجربههای نقشآفرینی را برایم رقم زدن، بازی کردن بعضیها مثل کوتور، دیسکو الیسیوم و دیوینیتی اوریجینال سین برایم بسیار طاقتفرسا بود. با اینکه لیسا و فالاوت نیووگاس جفتشان بازیهای خیلی خوبی هستند، مقدار محتوایی که ازشان بیرون کشیدم حتا نزدیک به نصف تعداد ساعاتی که صرف سهگانهی ویچر کردم نبود. بالاخره بعد از ساعتها در اینترنت گشتن و هزاران مقالهی “بهترین بازیهای نقشآفرینی تاریخ” خوندن، به سری پرسونا برخوردم. پرسونا…
-
فیلم و انیمههایی که دیدم: فروردین ۹۸
به قدرت انیمه ایمان نداشتم تا اینکه ۲ هفته پیش ژاپنی یاد گرفتن را شروع کردم. بهترین معادلی که برای انیمه به ذهنم میرسد قارچهای کلیکرهای لست آف آس است؛ وقتی که به مغز بچسبد کنترل آدم را به دست میگیرد، جوری که عطشش برای انیمه به هیچ عنوان سیراب نمیشود. به شخصه ۷۴ قسمت در یک ماه دیدم و یکی از دوستانم رضا که وضعیتش بسیار حاد است ۲۵ قسمت در ۲ روز. البته میدانم که این اعداد برای خیلی از دوستان اوتاکومان بچه بازی هستش ولی دیگر چارهای نداشتم. حالا برویم سراغ فیلم و انیمههایی که این ماه دیدم. ماه را با دث نوت بینظیر شروع کردم. احساس…