به یاد ایرج پزشکزاد تصور من از آثار قدیمی همیشه کارهایی بوده که کیفیتشان چندان در گذر زمان دوام نیاورده و دیگر ارزش تجربه کردن ندارند. اینجا هم منظور از «آثار قدیمی»، کارهایی هستند که حداقل ۵۰ سال روی شاخشان دارند. اما از آنجایی که تنها چند ماه در خارج زندگی کردن باعث شد به مفید بگویم «فایدهمند» و حتا قبلا هم استفاده از کلماتی همچون «باهوشانه» را در کارنامهی خود داشتم، لازم دانستم که سر و سامانی به فارسیم بدهم و چه روشی بهتر از کتاب خواندن! در اینترنت گشتی زدم و دیدم رمان دائیجان ناپلئون همیشه با افتخار در صدر جدولها نشسته، بخاطر همین اهمیتی ندادم و «شوهر…
-
-
چرا فیلرها فوقالعادن!
اگر در کامیونیتی انیمه فعال باشید، احتمالا این عکسهای بسیار کمرزولوشن با یک عالمه عدد را دیدهاید که معمولا بالای صفحه نوشته شده، جای خالی، راهنمای فیلر. هر وقت صحبت راجب انیمهی طولانی شونن باشد یا بعضی اوقات مانگا، سر از کلهشان پیدا میشود؛ حتّا مقالات و ویدئوهایی وجود دارند که بهتان توصیه میکند از تجربهی چه قسمت یا چپترهایی بپرهیزید و یک وبسایت اختصاصی هم دربارهی همین موضوع ساخته شده و، هر وقت چنین چیزهایی را میبینم با خودم میگویم… مگه فیلرا بهترین قسمت نیستن؟ خب، نه حتما بهترین ولی قطعا لیاقت جا انداختن را ندارند. این فرد نصف کابوی بیباپ را فیلر میخواند در حالی که قسمت ۲۳…
-
چیزهایی که این فصل تجربه کردم: تابستان ۲۰۲۱
یک فصل جدید، یک سری جدید؛ بریم سراغ خواندنی و دیدنیهای این دفعه! فصل را با رفتن به خانهی مادربزرگم شروع کردم که سفر طاقتفرسایی بود. یک جورایی از فضای مجازی خسته شده بودم، این چرخهی دائمی تجربهی یک چیز صرفا برای توییت زدن در موردش و یک تعطیلات کوتاه برای استراحت نیاز داشتم. بخاطر همین هیچ دستگاه الکترونیکی با خودم به همراه نبردم غیر از یک کیندل کهنه که درش تنها یک کتاب جدید بود، دث نوت: نوتی دیگر یاااااا Death Note Another Note: The Lost Angeles BB Murder Case به این میگن تایتل! به این دلیل این کتاب را انتخاب کردم که یکی از رفقایم به تازگی انیمهی…
-
عشق/تنفر من به یاکوزا ۳
سیستم مبارزهی یاکوزا ۳ افتضاحه…. مدل کاراکترها وحشتناک هستند، کیریو مثل یک کیسهی لیزِ پر سنگ کنترل میشود، شما دائماً در صفحات لودینگ بیانتها گیر میکنید و سِپوکو را به استفاده از نقشهی بازی ترجیح میدهم اما جدا از همهی اینها….بازهم عاشقشم. زیبایی خاصی در حال و هوای آرامبخش یاکوزا ۳ حس میشود که جایش در دیگر عناوین سری خالیست. در حالی که آنها روی خفن بودن کیریو و ماجیما تمرکز میکنند، وقتی لباسهایشان را از تن میکّنند و دشمنهایشان را نابود میکنند که در این بازی نیز وجود دارد، عضو سوم یاکوزا کیریو را مانند یک پدر کاملاً معمولی به تصویر میکشد زیرا به جد از زندگی یاکوزایی درآمده…
-
چیزایی که این ماه تجربه کردم: خرداد ۱۴۰۰
خرداد ماه بود که پس از مدتها انیمهلیستم را کمی مرتب کردم؛ این کار نه تنها باعث شد مانگایی که خیلی وقت بود در آن تک و تنها مانده بودند را بخوانم بلکه صحبت دربارهی مانگا با دوستانم گزینههای جدیدی را نیز برایم باز کردند. البته کمیکهای ژاپنی تنها چیزی نبودند که این ماه تجربه کردم از آنجایی که تعدادی بازی و سریال هم در صف بودند پس وقت تلف نکنیم و بریم سراغشان. *تریلرهای این مقاله از یوتیوب بارگذاری شدهاند؛ برای تماشایشان از فیلترشکن استفاده کنید! ماه را با تماشای آخرین فصل کسلونیا شروع کردم و بخواهم روراست باشم گفتن همین جمله قلبم را میشکند. کسلونیا جزو معدود سریالهایی…
-
یاکوزا کیوامی ۲: اژدها اینجا، اژدها اونجا، اژدها همهجا!
یک نقل قول از خالق سری یاکوزا، آقای توشیهیرو ناگوشی، وجود دارد که خیلی دوست دارم: اگه بتونم یه لبخند روی صورت بازیکن بیارم، برام مهم نیست کمپانی چقدر از دستم عصبانی میشه. دقت برای من، اگه بخوام جور دیگه بیانش کنم، یعنی عشق. من عاشق بازیم، بخاطر همین به عنوان یک آدم حرفهای، عاشق بازیکنا هم هستم از وقتی که شما پاتان را در کوچه پس کوچههای نمزدهی کاموروچو میگذارید، همین عشقی که تک تک سازندگان بازی درش ریختند معلوم میشود. جایی که پر شده از نورهای درخشان آرکیدها، فروشگاهها و کازینوها، از شما انتظار دارد که تمام سوراخ سنبههایش را بگردید تا در طول بازیتان نه تنها بهتان…
-
جدال من با زبان ژاپنی: ۱ سال بعد
اوایل بهار ۱۳۹۹ بود که یکی از همکلاسیهایم خیلی تصادفی انیمهی دث نوت را سر کلاس بهم معرفی کرد. در آن زمان خیلی با هم صمیمی نبودیم و این پیشنهادش کمی عجیب به نظر آمد ولی بازهم نام اثر برایم جالب بود بخاطر همین خواستم که خلاصهاش را برایم تعریف کند. اول از همه گفت که این یک سریال نیست بلکه یک انیمه است، کلمهای که برای اولین بار به گوشم میخورد و توضیح داد که داستانش دربارهی بچه دبیرستانی است که با پیدا کردن دفترچهای به اسم دث نوت، قدرت این را پیدا میکند که با نوشتن نامهای افراد در آن، به قتلشان برساند. باید درک کنید که من…
-
انیمه و فیلمهایی که این چند ماه دیدم: فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰
اگر من را در توییتر دنبال کرده و یا دو مقاله قبل از این را مطالعه کرده باشید، میدانید که قسمت عظیمی از سال پیش را غرق در دنیای ماجراجویی عجیب و غریب جوجو بودم. از آنجایی که قلبا دوست دارم یک اثر را به صورت تمام و کمال به اتمام برسانم، جهان غنی جوجو تنها سوختی بود که برای بیش از ۷ ماه برای زندگی نیاز داشتم. به همین دلیل، وقت چندانی برای دیدن انیمه یا فیلم نداشتم اما با ورود بهار نه تنها مقالهی ۱۳۰۵۴ کلمهایم دربارهی جوجو منتشر شد بلکه سهولت بهاری به کارهای مدرسه هم راه پیدا کرد و وقت بیشتری برای تماشا پیدا کردم. خلاصه…
-
آکیرا نیشکییاما در برابر آناکین اسکایواکر: قابلباور بودن و نبودن یک آنتاگونیست!
یک آنتاگونیست خوشساخت به تنهایی میتواند خوب یا بد بودن یک اثر را تعیین کند که به نظر من قابلباور بودن، مهمترین چاشنی است که باید بهش اضافه شود. این شخصیتهای منفی هستند که باعث حرکت داستان میشوند و به اعمال قهرمانهایمان معنا میدهند. درست است که وجودشان برای تعریف یک داستان حتمی نیست اما من مطمئنم اگر برگردید و نگاهی بر تجربههای موردعلاقهتان در دنیای سرگرمی بیندازید، عناوینی را پیدا میکنید که “آدم بدا” در آنها بسیار بیشتر از دیگر کاراکترها میدرخشند. در طی سالها ما تعداد زیادی از چنین شخصیتها را مشاهده کردیم اما نیشکی و آناکین بیشتر از همه به یادم ماندند از آنجایی که روایتهایشان شباهتهای…
-
داستان سفر ۸ ماههی من به جهان پر رمز و راز JoJo’s Bizarre Adventure
همانطور که از تایتل مقاله پیداست، حدودا ۸ ماه پیش بود که به پیشنهاد یکی از دوستان فصل اول انیمهی جوجو را شروع کردم. بخواهم روراست باشم کمی خستهکننده و کلیشهای بود ولی بازهم تا فصل سوم که میشود استارداست کروسیدرز ادامه دادم، جایی که به فکر دراپ کردنش افتادم! تکرار این جمله برایم حس عجیبی دارد، از این نظر که بعد از ۱۴۱ کتاب، ۱۶۹ قسمت انیمه، ۵ بازی و صدها مطلب و ویدئو هیچ اثری مانند جوجو اینقدر شخصیتم را تحت تاثیر خود قرار نداده. الآن که بهش فکر میکنم، اینکه مجموعهی جوجو -که قسمت مهمی از زندگیم را در بر گرفته- به راحتی میتوانست وجود نداشته باشد…