این ماه به صورت خیلی جدی انیمه دیدن و بازیهای انیمهای را شروع کردم. ۲ فصل از کسلونیا را تماشا کردم، DDLC را برای بار دوم تمام کردم و در حال حاضر از پرسونا ۵ لذت میبرم. به نظرم دلیل اصلی که جذب این نوع انیمیشن شدم، سبک هنری خیرهکننده و تنوعش بود. قطعا سری انیمههای بیشتری نگاه خواهم کرد و دربارهشان اینجا مینویسم ولی جدا از آن برسیم به فیلمهای این ماه. ماه را با مِمِنتو اثر بینظیر کریستوفر نولان شروع کردم. داستان فیلم بازرس بیمهای به نام لئونارد شلبی( گای پییرس)را دنبال میکند. فردی که هم همسر و هم حافظهی کوتاهمدت خود را در حملهای که توسط چند…
-
-
Lisa The Painful: رنج یک مرد شکست خورده
یکی دو سال پیش بود که وقتی در یوتیوب گشت میزدم دانکی من را با لیسا آشنا کرد. گرافیک بازی زیاد به چشم نمیخورد بخاطر همین کاملا فراموشش کردم. تا اینکه یک هفته پیش خیلی تصادفی به یادش افتادم و بازیش کردم. باید اعتراف کنم که فکر نمیکردم بعد از آندرتیل به همین زودی با بازی ایندی نقشآفرینی با این حجم داستان، موسیقی بینظیر و کاراکترهای دوستداشتنی روبرو بشم. لیسا با اینکه با موضوعات دردناکی همچون اعتیاد، افسردگی، خودکشی و از دست دادن نزدیکان دست و پنجه نرم میکند، یکی از خندهدارترین بازیهایی است که تا به حال تجربه کردم. جاهایی ریسک میپذیرد که عناوین AAA کمی حتا نزدیکش میشوند…
-
فیلم و سریالهایی که دیدم: بهمن ۹۸
بازهم رسیدیم به همین موقع، زمانی که من دربارهی فیلم و سریالهایی که در ماه دیدم مینویسم. قبل از اینکه شروع کنم باید بگویم که این ماه از نظر بازیهایی که کردم چندان خوب نبوده. چون پشت سرهم عناوینی را بازی کردم که با اینکه تعریفشان را زیاد شنیده بودم برایم زیاد جالب نبودند. هیچکدام از بازیهای مانت اند بلید، ومپایر بلادلاینز ، آنتایتلد گوس گیم و… به دلایل مختلف نتوانستند توجهم را تا پایان بازی نگه دارند. ولی نگران نباشید چون به زودی مقالهای دربارهی Red Strings Club مینویسم ساختهای که در حال حاضر بسیار ازش لذت میبرم. حال به چیزهای که تماشا کردم بپردازیم. ماه را با چرنوبیل…
-
یادداشت شخصی: نیو وگاس، فالاوتی که سزاوارشیم
سالهای بین ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ بیشک یکی از عجیبترین دوران ژانر نقشآفرینی رو برامون رقم زدن. بازیایی مثل ویچر ۱، دراگون ایج اوریجینز، مس افکت ۲، دارک سولز و اسکایریم با ماهها فاصله از هم دیگه راهی بازار شدن. فالاوت نیو وگاس قطعا یکی از بهترین بازیهای ایندوره و انقلابی برای این ژانر بود. نیووگاس نحوهی داستانگویی، پیشرفت کاراکتر و دنیاسازی رو تو بازیهای کامپیوتری برای همیشه عوض کرد. مراحل فرعی صرفا برای پر کردن وقت نبودن و داستانی برای گفتن داشتن. شخصیت بازیکن با پیشروی تو داستان تکامل میافت و حس قویتر شدن رو به اون میداد. دنیای نیووگاس با خیلی از بازیای اون دوران فرق میکرد و با…
-
سریالهایی که دیدم: دی ۹۸
فکر میکردم با شروع فصل امتحانات وقت کمتری برای بازی کردن و تماشا کردن داشته باشم ولی کاملا برعکس بود. درحال حاضر فالاوت نیووگاس را بازی میکنم و بعد از ۵۰ ساعت حتا نزدیک به پایانش نشدم. همینطور نزدیک به ۴۰ ساعت هم سریال تماشا کردم که کاملا غیر منتظره بود. پس وقت تلف نکنیم و دربارهشان صحبت کنیم. ماه را با عشق همیشگیام مستر روبات با بازی رمی ملک و کریسشن اسلیتر شروع کردم. داستان دربارهی هکری به نام الییِت آلدرسن است، فردی که شباهت بسیاری به رابین هود دارد. به طوری که میخواهد قدرت را از “یک درصدِ یک درصدم مردم” به افرادی برساند که واقعا به آن…
-
دث استرندینگ: نفسی تازه
فکر کنید که رئیس یک شرکت غولآسای بازیهای کامپیوتری هستید. چند دقیقه بعد با بازیساز جوانی جلسه دارید. تصمیم دارید که اگر ایدهی نو و جالبی را ارائه داد بودجهای را در اختیارش بگذارید تا بازی را برای شما بسازد. شما از این فرد خیلی چیزها شنیدهاید. میدانید که مغز متفکر پشت بازیهای متال گیر است و ٰژانر مخفیکاری را به وجود آورده است. خب این آقا وارد میشود، سر میز مینشیند و شروع به صحبت کردن میکند. او به شما میگوید که کاراکتر اصلی یک پیک موتوری است؛ البته با بازی نورمن ریدس. شما باید بستههای مختلف را به پناه گاههایی که در نقشه پخش شدهاند برسانید. البته باید…
-
فیلمهایی که دیدم: آذر ۹۸
این ماه میخواستم فیلمهای بیشتری ببینم؛ ولی متآسفانه یا خوشبختانه دث استرندینگ تمام وقتم رو قورت داد. عاشقش شدم و این یکی دو هفته هرچی وقت آزاد داشتم رو صرفش کردم. اینجوری هم که من بازی میکنم و فصل امتحاناتی که پیش رومه فکر نکنم فیلمهایی که این ماه دیدم: دی ۹۸ رو داشته باشیم. به هر حال تمام سعیم رو میکنم. این ماه شروعی غیرطوفانی داشتم! اول Rosemary’s Baby را دیدم که آنقدر تعریفش را شنیده بودم چارهی دیگری نداشتم. بسیار برایم خستهکننده بود. آنقدر خستهکننده که توان دیدن بیشتر از ۷۰ دقیقه را نداشتم. داستان برایم جذاب نبود، تدوین فیلم عجیب بود و در کل هیچ ارتباطی با…
-
ولهلا: مکانی برای آرامش
اگر از من بپرسید ژانر موردعلاقهات چیست؟ قطعا جواب میدهم بازیهای ایندی. من عاشقشانم. سازندهها این قدرت را دارند که هر چه که در ذهنشان است را به تصویر بکشند به همین دلیل است که بازیهای این ژانر از همه نظر با یگدیگر متفاوتاند. همینطور وقتی جزئیات ریز و کوچک این بازیها را پیدا میکنید عشق سازنده به اثر را درک میکنید، حسی که جایش در خیلی از بازیهای بزرگ امروزی خالی است. Va-11 Hall-a یا همان ولهلا قطعا یکی از بهترین بازیهای این ژانر است(توی یه بار در سال ۲۰۷۹ باید برای مشتریها نوشیدنی درست کنید دیگه از زندگی چی میخواین!). شما کنترل جیل را در دست میگیرید؛ پیشخدمتی…
-
فیلمهایی که دیدم: آبان ۹۸
چند وقتی بود که به فکر یک سری مقالهی جدید برای سایتم بودم. اولین ایدهای که به ذهنم رسید بازیهایی که این ماه بازی کردم بود. ولی ایدهی زیاد جالبی نیست چون دربارهی تقریبا ۸۰٪ بازیهایی که بازی میکنم، مطلب مینویسم. پس این ایدهی فیلمهایی که این ماه دیدم برایم جذابتر بود چون نه تنها یک سری مقالهی جدید بود بلکه فرصت نوشتن دربارهی فیلم و سریال را بهم میداد.(که به تقلید یکی از یوتوبرایی که دنبال میکنمه به اسم کارستن رانکوئست ولی دربارهی آن حرف نزنیم) این ماه را با Rear Window اثر آلفرد هیچکاک شروع کردم؛ با بازی گریس کِلی و جیمز استوارت. من دوست دارم سالهای بین…
-
بررسی کوتاه: شاول نایت
در زمانهای کهن، سرزمینها بیپروا بودند و ماجراجویان افسانهای در آنها پرسه میزدند. میان این قهرمانان نام هیچکس درخشانتر از شاول نایت و شیلد نایت نبود جادوگر و دستیارانش عشق شما شیلد نایت را زندانی کردهاند و این در دستان شما و بیلِتان است که دشمنانتان را شکست دهید و او را نجات دهید. ایدهای ساده که بسیار حرفهای پیادهسازی شده. از لحظهای که شاول نایت را شروع میکنید شباهت زیادی را با سری بازی مِگامن احساس میکنید. جفت بازیها باسهایی دارند که هر کدام قدرت و مرحلهی خاص خود را دارند، جفت کاراکترها میتوانند از قدرتهای مختلف استفاده کنند و در کل نحوهی چیدش مراحل بسیار شبیه است. البته…