جنون نهفته‌ی سری Monogatari(و راهنمایی برای سر در آوردن از آن!)

جنون نهفته‌ی سری Monogatari(و راهنمایی برای سر در آوردن از آن!)

kudasai – technicolor

قطعا این حس را تجربه کردید که بعد از تمام کردن بازی، کتاب، فیلم و در این خصوص انیمه‌ای که آنقدر معرکه است سعی می‌کنید آن را به تمام افرادی که می‌توانید با آنها ارتباط برقرار کنید، پیشنهاد دهید. مونوگاتاری دقیقا همین کار را با من کرد. از ‘آراراراگی’  گفتن‌های هاچکوجی تا اوپنینگ‌های چشم‌نوازش چنان من را شیفته‌ی خودش کردند که نمی‌توانستم صحبتی را بدون آوردن اسمش شروع کنم. ولی قبل از هر چیز، مونوگاتاری چی هست اصن؟

مهربونی با همه یعنی هیچ آدم خاصی وجود نداره

خود کلمه‌ی مونوگاتاری (物語) به معنای “داستان” است و هر کدام از ۱۸ بخش1 این سری با نام‌های متفاوت مثل باک‌مونوگاتاری، نیسه‌مونوگاتاری و… داستانی درباره‌ی کمک کردن شخصیت اصلی ما آراراگی کویومی، به یکی از نزدیکانش در رابطه با مشکل فراطبیعی‌شان تعریف می‌کند. نمی‌خواهم وانمود کنم که سری مونوگاتاری روایتی بسیار فلسفی و عمیق را تعریف می‌کند؛ چون آنطور که بعضی‌ها فکر می‌کنند نیست. ولی بهتان قول می‌دهم که اگر بهش فرصت بدهید قطعا از یکی از جنبه‌هایش خوشتان خواهد آمد؛ چون مونوگاتاری بسیار منحصر به فرد است(آره می‌دونم کم کم دارم برای هر چیزی دربارش حرف می‌زنم کلمه‌ی منحصر به فردو استفاده می‌کنم دیگه ببخشید کاریش نمیشه کرد). مونوگاتاری هارم هست، از کمدی اسلپ‌استیک استفاده می‌کند، صحنه‌های مبارزه‌‌ی خونین و خشن دارد، پر از کاراکتر‌های کیوت و کاوایی است و هزاران ژانر دیگر را در این به هم ریختگی دوست‌داشتنی با هم تلفیق می‌دهد. همینطور موسیقی بی‌نظریش که واقعا از طرف خدایان بر ما نازل شده. نمی‌خواهم قضیه را زیاد بزرگش کنم ولی به نظرم نیسیو ایسین با ساخت این سری به غیرممکن‌ها دست یافته. او توانسته با ترکیب کردن ژانراتروپ‌های مختلفِ انیمه، اثری خاص و جذاب را به مخاطب تحویل دهد؛ و از امتیازات بالای کارهایش در MyAnimeList و همینطور فروش چشمگیر آن‌ها واضح است که در کارش موفق بوده. معنی کلمه‌ی مونوگاتاری را گفتم و درباره‌ی داستان هنوز حرفی نزدم پس بریم سراغش.

اون چیز تقلبی ارزش خیلی بیشتری داره. با تلاشش برای رسیدن به نسخه‌ی اصلی، حتا از اونم اصل‌تر میشه

توضیح داستان مونوگاتاری کار بسیار دشواری است ولی نهایت سعیم را می‌کنم. مونوگاتاری بچه دبیرستانی‌ای به اسم کویومی آراراگی(شاید جالب باشد بدانید اسم آراراگی معنای تقویم می‌دهد) را دنبال می‌کند؛ بچه دبیرستانی نصف انسان، نصف خون‌آشام عادی شما که تصمیم می‌گیرد به افراد مختلف در رابطه با مشکلات فراطبیعی‌شان (که بیشتر اوقات همان مقابله‌ با آدیتی‌هایشان2 است‌) کمک کند. اینکه آدیتی‌ها دقیقا چه نوع موجوداتی هستند سوالی‌ است که ذهن طرفداران را برای سال‌های طولانی مشغول کرده و خود نیسیو ایسین سرنخ‌های چندانی به ما نداده است. بعضی اوقات تعریف آدیتی‌ها تنها به موجودات افسانه‌ای مثل ققنوس، روح و خون‌آشام‌ها خلاصه‌ می‌شود. ولی اکثر آدیتی‌هایی که کویومی‌ را لت و پار می‌کنند ساخته‌ی احساسات و افکار درونی نزدیکانش است. بعضی اوقات هم فقط هاچکوجی است که هیچ چیز درباره‌اش با عقل جور در نمیاید.

در طول سری ما کویومی را می‌بینیم که دائما نظرش درباره‌ی توانایی‌هایش عوض می‌شود. از طرفی از آدرنالینی که خون‌آشام بودن به او می‌دهد لذت می‌برد، اینکه می‌تواند زندگی افراد مختلف را نجات دهد و همینطور آشنایی با عشق زندگیش سنجوگاهارا همه بخاطر قدرت‌هایش است. ولی از طرفی از خودش متنفر است بخاطر درد و رنجی‌ که خیلی‌ها بخاطر او دچارش شده‌اند و اینکه نمی‌تواند با همه به خوبی و خوشی غروب آفتاب را نگاه کند به شدت اذیتش می‌کند. ما کویومی را می‌بینیم که با گذشت زمان تحت تاثیر دوستان و اتفاقات دورش قرار می‌گیرد و نظرش در رابطه با مرگ، دوستی، روابط عاطفی و حتا زندگی عوض می‌شود. او از آدمی که دوست داشتن را یک نقطه ضعف می‌دانست تبدیل به آدمی می‌شود به دیگران تکیه می‌کند و از آنها کمک می‌گیرد و من عاشق تماشای رشد کردن او به عنوان یک انسان شدم.  به قول کامیا هیروشی صداپیشه‌ی آراراگی، کویومی‌ قسمت اول کاملا معکوس کویومی‌ است که ما در قسمت آخر می‌بینیم.

قبل از رسیدن به قسمت بعد می‌خواهم درباره‌ی موضوعی حرف بزنم که بسیار عصبانیم می‌کند. آن هم این است که خیلی‌ها دوست نداشتن مونوگاتاری را گردنِ سبک انیمیشن “عجیبش” یا داستان‌گویی “غیرعادیش” می‌اندازند. می‌دانم که داستان “اگه یه چیزو دوست نداری دلیل نمیشه که بده” در هر شاخه‌ای از سرگرمی به خصوص انیمه وجود دارد؛ ولی من به این موضوع حین خواندن مقاله‌های مختلف یا حتا نقد‌های مای انیمه لیست درباره‌ی مونوگاتاری بیش از حد معمول برخوردم. اشکالی ندارد که یک سری مثل بقیه نیست، اشکالی ندارد که چیزی را تو دوست نداری و بقیه دوست دارند ولی مزخرف خواندن آن صرفا چون در ۳ قسمتی که دیدی کاراکترها سریع حرف زدند… کار زیاد جالبی نیست. دقیق نمی‌دانم چی شد که به اینجا رسیدیم، من معمولا از حاشیه دوری می‌کنم و سعی می‌کنم فقط درباره‌ی آن چیزی که دوست دارم بنویسم. ولی دیدن افرادی که پاراگراف بعد پاراگراف بدون هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای به یک سری حمله می‌کنند تا اسمشان در جستوجو‌ها بالاتر آید واقعا عصبانیم می‌کند و باید یک چیزی دربارش می‌نوشتم ولی… به اندازه‌ی کافی وقت تلف کردیم، بریم سراغ سازندگان این سری.

اونا دوناتن؟ اونا دوناتن، آره؟ قطعا دوناتن!

آآمم آره دوناتن

خب سرورم، لطفا سریعا آن دونات‌ها را به من تقدیم کنید

اول از همه بگویم که گذاشتن نیسیو ایسین به عنوان نویسنده، ساتورو کوساکی برای موسیقی و نشاندن تومویوکی ایتامورا در صندلی کارگردانی و انیمیشن، کار بشدت خطرناکی است. وقتی این ۳ کنار هم قرار بگیرند با هم ترکیب شده و تبدیل به یک اژدهای ۳ سر می‌شوند، اژدهایی که هر چیزی را در راهش ببیند نابود می‌کند. اگر هم فکر می‌کنید که دارم بیش از حد بزرگش می‌کنم قطعا ۱۰ها هزار تماشاچی‌ای که برای اجرای یکی از اوپنینگ‌های باک‌مونوگاتاری جمع شده بودند را ندید‌ید. واقعا تحسین‌برانگیز است کاری که این غول‌های صنعت با هنرشان می‌کنند. شما ساتورا کوساکی را دارید که یکی از به یاد ماندنی‌ترین آلبوم‌های انیمه را ساخته است با ترک‌هایی مثل ۰۰۷۷۳۴، استیپل استیپل، آیروبوکه، پلاتینیوم دیسکو، اورنج مینت و این لیست ادامه دارد. جزئیات و قاب‌بندی تک تک سکانس‌ها و همینطور کوریو‌گرافی مبارزه‌ها که همه به لطف تومویاکی ایتامورا به وقوع پیوسته‌اند. و البته داستان و دیالوگ فوق‌العاده‌ی فا*ینگ نیسیو ایسین. این آقا قدرت این را دارد که کاراکتری که تا به حال حتا اسمش را نشنیدین را بردارد و بعد ۴ قسمت بدون اینکه از او استفاده کند کاری کند که به حالش گریه کنید. البته کم لطفی نکنیم که این شخصیت‌ها نصف قدرتشان را نداشتند اگر بخاطر صداپیشگان حرفه‌ای پشتشان نبود. اسم‌هایشان را نمی‌گویم چون به اندازه‌ی کافی با نام‌های ژاپنی آشنا شدید ولی لینک چند تا از مصاحبه‌هایشان را پایین می‌گذارم. از دیدن این مصاحبه‌ها بسیار لذت بردم. گوش دادن به صحبت‌های صداپیشگان درباره‌ی صحنه‌های عجیب و غریب سری و در کل خود مونوگاتاری بسیار جالب بود. یک عشق و علاقه‌ی خاصی در صدایشان است وقتی درباره‌ی مونوگاتاری حرف می‌زنند و واضح است که خصلت‌های مختلفی را از کاراکتر‌هایشان برداشته‌اند.

نمی‌خواهم درباره‌ی شخصیت‌ها صحبت کنم. چون اول از همه دوست ندارم یک پاراگراف خسته‌کننده بعد یک پاراگراف خسته‌‌کننده درباره‌ی تک تکشان بنویسم و شما هم از خواندن چنین چیز‌هایی خوشتان نمیاید. همینطور این هزار و چند صد کلمه‌ای که تا به حال نوشتم فقط برای این بوده که بگویم مونوگاتاری یک سری غیرعادی است که لایق وقت شماست پس بهتر است خودتان برای اولین بار با کاراکتر‌هایش آشنا شوید. ولی به یاد داشته باشید که هر صحنه‌ای که در آن سنجوگاهارا، هانکاوا، شینوبو و کایکی باشند به صورت اتوماتیک ۱۰۰ از ۱۰۰ است.

نمی‌دونم دربارت چی فکر کنم وقتی یه دختر هم سن خودتو می‌فرستی جایی که یه مرد عجیب غریب زندگی می‌کنه

دیدن اسم‌های قلمبه سلمبه و پراکنده‌ی فصل‌های مختلف مونوگاتاری بدون شماره‌ گذاری درست و حسابی، تماشا کردنش را کمی دشوار می‌کند. بخاطر همین الگویی که خودم دنبال کردم را گذاشتم که شباهت زیادی با ترتیب تاریخ‌های اکران هر سری دارد. تنها فرقش این است که من کیزومونوگاتاری را کمی عقب‌تر آوردم چون به نظرم بعد از باکه بهترین زمان برای دیدنش است. همینطور بعضی جا‌ها دیدم که اُواری و فصل دوم را به قسمت‌های مختلف تقسیم‌بندی کرده‌اند چون داستان‌هایش در زمان‌های مختلفی اتفاق می‌افتد؛ ولی به نظر من اینکار تنها دیدنش را پیچیده‌تر می‌کند.

با paint درست کردم سخت نگیرید

با کمک از ویکی باک‌مونوگاتاری

مصاحبه‌های صداپیشگان سری ↓

  1. البته ۱۸ بخشی که به انیمه تبدیل شده‌اند، سری کتاب‌های مونوگاتاری در کل ۲۹ قسمت دارد
  2. Oddity=apparition, aberration

One thought on “جنون نهفته‌ی سری Monogatari(و راهنمایی برای سر در آوردن از آن!)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.