بعد از ویچر ۳ در به در دنبال عنوان نقشآفرینی بودم که بتواند جای خالیش را پر کند. تو این راه هم موفق بودم، هم ناموفق؛ درحالی که بعضی از بازیها مثل لیسا و فالاوت نیووگاس چند تا از بهترین تجربههای نقشآفرینی را برایم رقم زدن، بازی کردن بعضیها مثل کوتور، دیسکو الیسیوم و دیوینیتی اوریجینال سین برایم بسیار طاقتفرسا بود. با اینکه لیسا و فالاوت نیووگاس جفتشان بازیهای خیلی خوبی هستند، مقدار محتوایی که ازشان بیرون کشیدم حتا نزدیک به نصف تعداد ساعاتی که صرف سهگانهی ویچر کردم نبود. بالاخره بعد از ساعتها در اینترنت گشتن و هزاران مقالهی “بهترین بازیهای نقشآفرینی تاریخ” خوندن، به سری پرسونا برخوردم. پرسونا…