Yakuza 0: تولد دو اژدها
حجم انبوهی از دعوا و بزن بزن با مقداری لازم از دراما و داستان تا توجه شما را نگه دارند و استفادهی کمی از المانهای کمدی، تجربهای را رقم میزنند که جای خالیش بسیار در زندگیم حس میشد. تنها در این بازی شما میتوانید از یک مکالمهی خیلی جدی که هر لحظه ممکن است به مرگ شما ختم شود به محافظت از مایکل جکسون علیه زامبیها یا مسابقهی ماشین اسباببازی در برابر بچههای کوچک بروید! و یاکوزا هم به هیچ عنوان در رابطه با داستانهای فرعیش بخیل نیست و ۱۰۰تای آنها را کنار تعداد زیادی مینیگیم معتادکننده در اختیارتان میگذارد. همینطور آنقدر محتوا دارد که در عرض چند هفته به دومین طولانیترین بازیای که تمام کردم تبدیل شد. مقدمهام به عناوین استودیو ریو گا گوتوکو قطعا ناامیدم نکرد پس دربارهاش حرف بزنیم.
بخاطر یه دختر کور رفتیم جهنم و برگشتیم، زندگی واقعا یه سواری دیوانهواره. ولی هی…بازم بهمون خوش گذشت نه؟
در طول بازی شما ۲ کاراکتر گورو ماجیما و کازوما کیریو را کنترل میکنید. هر کدام با روش لت و پار کردن و درگیریهای خاص خود. کیریو به دنبال شکست کاپیتانهای خاندان دوجیما و حفظ جایگاه پدرخواندهاش در آن و ماجیما در ماموریتی برای کشتن ماکیمورا ماکوتو برای رهایی از تبعیدش و فرار از میلیاردها ین پول. در آغاز، داستانهای این دو کاملا از هم مجزا هستند تا اینکه آهسته آهسته با چینش مهرهها مسیرهایشان برای یک پایان بینظیر به هم گره میخورد.
اما چیزی که اصلا انتظارش را نداشتم سطح انیمیشن و صداگذاری بازی بود. شما این کاراکترهای تهدیدآمیز را دارید که کل سابقهی تاریک و جنایتهایشن از روی صورتشان معلوم است. در کنار یکی از بهترین معرفی شخصیتها که با بالدر در خدای جنگ و گرالت در ویچر ۳ رقابت میکند. به نظرم یکی از دلایلی که این صحنهها را چندین برابر تاثیرگذارتر کرد این بود که افراد داخل بازی صورتی کاملا شبیه صداپیشگان خود دارند. از آنجایی که اکثر این بازیگران به خصوص اوزاوا هیتوشی1 و تاکهاوچی ریکی2 اسطورههای فیلمهای یاکوزایی هستند، کمی از خصوصیات خود را نیز به نقشهایش اضافه کردند؛ طوری که قابلباورتر به نظر میآمد. البته که نمیتوان از هیدِناری اوگاکی و تاکایا کورُدا گذشت که به عنوان نقشهای اصلی کاملا سنگ تمام گذاشتند.
*فکت جالب: صداپیشهی ماجیما (هیدِناری اوگاکی) در فصل دوم جوجو: استارداست کروسیدرز نقش خان را بازی کرده.
تنها مشکلی که با داستان بازی داشتم این بود که بعضی اوقات شخصیتی که در کاتسینها میدیدم آن فردی نبود که بجایش بازی کرده بودم. برای مثال در یکی از قسمتهای بازی یکی از نزدیکان کیریو مبلغ ۵۰۰ میلیون ین را به یکی از رئسای بزرگ یاکوزا هدیه میدهد. صورت کیریو در این کاتسین بیاندازه شگفتزده به نظر میرسید انگار تا به حال این مقدار پول را از نزدیک ندیده است. اما کیریویی که من بجایش بازی کرده بودم چند دقیقه قبل از پخش آن فیلم همان مبلغ را از یک مینیگیم به دست آورده بود و همانجا چند میلیارد ین در جیبش بود. این اتفاق کمی به حس واقعی بودن بازی لطمه زد و باعث شد فکر کنم ما دو آدم کاملا متفاوت را در داستانهای فرعی و اصلی کنترل میکنیم. که لزوما چیز بدی نیست فقط بعضی اوقات آدم را گیج میکند. ولی متاسفانه همین مشکل به صورت جدیتر به گیمپلی بازی نیز راه پیدا میکند که دربارهاش صحبت خواهم کرد.
تو یه هیولایی پسر…کاپیتان کازاما میدونست این اتفاق میافته…بخاطر همین نمیذاشت یه یاکوزا شی.
یاکوزا ۰ مهارت خاصی در سرگرم نگه داشتن و پرت کردن حواس شما دارد. از وقتی که پایتان را بیرون مراحل اصلی میگذارید کارائوکه، دارت، بیلیارد، بولینگ، بیسبال، رقص و صدها فعالیت دیگر منتظرتان هستند. که البته همه از قانون یاکوزا پیروی میکنند: اگر با کسی صحبت کنید آن مکالمه بیشک به یک دعوا ختم میشود. من مبارزهای را در بازی ندیدم که مثل پایین نبود.
چند نفر به شخصیتهای اصلی برمیخورند و آنها را دست کم میگیرند
⬇️
شخصیتهای اصلی خلافکاران را کاملا نابود میکنند
⬇️
دشمنان به غلط کردن میافتند
بخواهم روراست باشم من را کمی یاد دیالسی خون و شراب ویچر ۳ انداخت؛ طوری که علیرغم هر شرایطی که در آن باشید همه چیز به یک دعوا ختم میشود. میخواهید شلوار یک بچه را پس بگیرید، دعوا. میخواهید پیتزای یک مشتری را تحویل بدید، دعوا. میروید دستشوئی عمومی، دعوا. این نوع طراحی یک شمشیر دولبه است. از یک طرف مبارزههای بازی فوقالعاده هیجانانگیز هستند و با هر برخورد میتوانید حرکاتی که یاد گرفتید را امتحان کنید. ولی از آن طرف سیستم پیشروی بازیکن و خود گیمپلی کشش یک بازی کامل را ندارند و بعد از ۴۰ ساعت خستهکننده میشوند. که حتما چیز بدی نیست فقط ترجیح میدادم بعضی از مراحل پایان بهتری داشتند.
موضوع دیگری که توجهم را بسیار جلب کرد این بود که هیچکس در دنیای یاکوزا خبری از وجود اسلحه ندارد. همهی درگیریهای بازی حل میشد اگر یک نفر فقط به شخصیتهای اصلی شلیک میکرد ولی برای بار پانصدم همه با مشت و نهایتا با چاقو مبارزه میکنند. متوجهم که فرهنگ ژاپن به خصوص بازیهای یاکوزا از نشان دادن کشت و کشتار جلوگیری میکنند ولی خود شخصیتهای اصلی ما بارها شده که با انواع شمشیر و چاقو به طرز فجیعی با دشمنانشان مقابله میکنند. اما این قانون تفنگ نداشتن شامل حال کیریو و ماجیما نمیشود و شما میتوانید به راحتی اسلحه خریداری کنید. هیچ باسفایتی هم آن هیجان را ندارد وقتی جیبتان تا لبه از شاتگان و نوشابهی انرژیزا پر شده.
البته در حق بازی کملطفی نکنیم که زمان زیادی برای طراحی سبک مبارزهی هر کدام از شخصیتها صرف شده. هم کیریو و هم ماجیما هر کدام ۳ استایل کاملا متفاوت برای مبارزه دارند که در موقعیتهای مختلف به کارشان میاید. که حتا هر کدام از این ۶ استایل حرکات خاص خود را برای یادگیری و استادهای ویژهی خود را دارند. البته اجرا کردن این حرکات خودش بحثی جداست ولی من بازهم از شکستن تمام استخوانهای حریفهایم بسیار لذت بردم.
-این مرغ…میخوام نگهش دارم!
-چی؟ فکر کردم پختشو میخوای. میدونی یه مرغ آبدار برشته با پوست ترد. به هر حال مبارکت باشه.
-سلام، مرغ. اسمتو میذارم…ناگت.
شما شانس رفتن به دو محله را در یاکوزا ۰ میگیرید. کوچه پس کوچههای باریک و پرتکاپوی کاموروچو و خیابانهای درخشان و شلوغ سوتنبوری. غیر از چندین جای خاص که برای پیشروی داستان به نقشهی بازی اضافه شدند، همه چیز به صورت پیکسلپرفکت از مکانهای اصلی خود بازسازی شدهاند (البته هنوز نمیدونم چرا تو بازی همه جا پر زبالست، مخصوصا ژاپن که برای تمیز بودن خیابوناش معروفه). ویدیوهایی که مکانهای بازی را با دنیای واقعی مقایسه میکردند برایم بسیارم جالب بودند و یکی از آنها را زیر این مقاله لینک کردم.
اما مهمتر از نقشهی بازی، داستانهای فرعی هستند که بیشتر وقتتان را با آنها میگذرانید. کار بسیار هوشمندانهای که طراحان کوئست با این بازی کردند این است که در اقصی نقاط شهر ماموریتهای فرعی قرار دادهاند. با اینکار وقتی در حال گشت و گذار هستید به آدمهایی برمیخورید که به کمکتان نیاز دارند و بازی این حس را به شما میدهد که آشنایی با این افراد حاصل کاوش کردن شماست. از آنجایی هم که در آغاز بازی شما هیچ راهی برای دانستن مکان این ماموریتها ندارید، تنها چارهتان گردش در شهر است. من این نوع طراحی را نسبت به بازیهایی که مجبورتان میکنند هر ۵ دقیقه منوی اصلی را باز کنید و دائم چشمتان به مینیمپ باشد ترجیح میدهم و به نظرم بازی را چندین برابر جذابتر میکند (البته که پیادهسازی این ایده در محلهای به جمع و جوری کاموروچو و سوتنبوری راحتتر است).
تو تنها آدمی نیستی که یه اژدها پشتش داره، پسر
موسیقی هم مانند بخشهای دیگر بازی از اهمیت بالایی برخوردار بوده. من بدون هیچ انتظاراتی وارد شدم و بعد از چند ساعت خودم را در حال حفظ کردن آهنگ باکامیتای پیدا کردم. ساوندترک یاکوزا ۰ پر شده از آهنگهای باحال دهه هشتاد ژاپن، تمهای مبارزهی هیجانانگیز و آهنگهای آرام و گوشنواز کارائوکه. امیدوارم از انتخابهایی که این زیر کردم لذت ببرید.
منابع استفاده شده:
https://yakuza.fandom.com/wiki/Yakuza_Wiki
https://www.youtube.com/channel/UC4erRaSNoxFlbGFZr0f-ZTw
The fanart on the cover of the article by: https://twitter.com/brobexx
اینم ویدیویی که دربارش حرف زدم:
خیلی مفید بود و باعث شد به فکر ادامه سریع تر بازی شم 👍👍