بررسی کوتاه: شاول نایت
در زمانهای کهن، سرزمینها بیپروا بودند و ماجراجویان افسانهای در آنها پرسه میزدند. میان این قهرمانان نام هیچکس درخشانتر از شاول نایت و شیلد نایت نبود
جادوگر و دستیارانش عشق شما شیلد نایت را زندانی کردهاند و این در دستان شما و بیلِتان است که دشمنانتان را شکست دهید و او را نجات دهید. ایدهای ساده که بسیار حرفهای پیادهسازی شده. از لحظهای که شاول نایت را شروع میکنید شباهت زیادی را با سری بازی مِگامن احساس میکنید. جفت بازیها باسهایی دارند که هر کدام قدرت و مرحلهی خاص خود را دارند، جفت کاراکترها میتوانند از قدرتهای مختلف استفاده کنند و در کل نحوهی چیدش مراحل بسیار شبیه است. البته باید اعتراف کنم که داستان و گیمپلی شاول نایت نسبت به سری مگامن برایم بسیار جذابتر بود. همینطور نقشهی بازی که در آن مراحل را انتخاب میکنید به نوعی نسخهی آپدیت شدهی نقشهی سوپر ماریو ۳ است. همینطور روستاهایی که در طول بازی به آنها سر میزنید بسیار شبیه به شهرهای زلدا ۲ است. من عاشق این تصمیم سازندگان برای استفاده کردن از المانهای بازیهای قدیمی هستم. زیرا زیبایی و جذابیت بازی را چند برابر میکند.
تنها سلاحی که در طول بازی دارید بیلتان است. با استفاده از آن میتوانید به دشمنانتان روی زمین و هوا حمله کنید، اتاقهای مخفی پیدا کنید و با کندن قسمتهای مشخص جواهر پیدا کنید. همینطور میتوانید قدرتهای مختلفی خریداری کنید مانند پرتاب آتش، ناپدید شدن، راه رفتن روی نیزهها و حتا یک چوب ماهیگیری! ولی استفاده از این قدرتها از محور جادویتان کم میکند پس باید حواستان باشد با خوردن نوشیدنیهای جادویی آن را پر نگه دارید. پس از اتمام هر مرحله به یک باس برمیخورید که هر کدام قدرتی جداگانه دارد و نیاز به استراتژی خاصی برای شکست دادنش دارید.
شاول نایت از آغاز تا پایان لذتبخش است. موسیقی، گیمپلی و کاراکترها به نحو احسن به یکدیگر وصل میشوند و تجربهی خوبی را برای شما رقم میزنند.
حال بگذارید مقاله را با بهترین ترکهای این بازی تمام کنیم.