یادداشت‌ شخصی: Elder Scrolls Oblivion بهترین بدترین بازی که تو عمرم تجربه کردم

یادداشت‌ شخصی: Elder Scrolls Oblivion بهترین بدترین بازی که تو عمرم تجربه کردم

آبلیویِن مشکل داره؛ مشکلات زیادی داره. قبل از بازی کردن یه پَچ غیر رسمی که توسط طرفدارای بازی ساخته شده بود رو نصب کردم. که ۲۵۰۰ باگ و ۷۰۰۰۰ اِرور جایگذاری غلط اشیاء رو برطرف می‌کرد. بله درست خوندید. لیست کامل باگ‌های برطرف شده رو می‌تونید اینجا ببینید. به طرز عجیبی بازیم تو ۱۸ ساعت اول ۲ بار کِرَش کرد و خیلی مشکلاتی که باهاشون برخوردم با هیچ پچی قابل درست شدن نبودن.

ولی بازهم ازش لذت بردم.

آبلیوین نه داستان اصلی جذاب بازی قبلی خود ماروئیند 1 رو داره و نه دنیای عظیم نفس‌گیر اسکایریم رو. سازندگان از آبلیوین بیشتر به عنوان یه زمین بازی استفاده کردن تا ایده‌های جدید خودشون رو آزمایش کنند. تا در نهایت اون‌ ایده‌های موثر رو روی بازی مدرن‌تر و بزرگتری به نام اسکایریم پیاده‌سازی کنن. طرفدار‌ا با این ایده‌های جدید و جهتی که بثزدا 2 داشت این سری رو هدایت می‌کرد خوشحال نبودن. ماروئیند دنیایی بسیار عجیب، منحصر به فرد و فانتزی داشت؛ حشره‌های غول‌آسایی که برای حمل و نقل استفاده می‌شدن، خونه‌های خیره‌کننده‌ای که از قارچ‌های عظیم ساخته شده بودن و مجمو‌عه‌ی وسیعی از هیولاها. آبلیوین هیچ‌کدوم از این‌ها رو نداشت. فقط یه داستان کلیشه‌ای نجات دنیا و سرزمین ساده‌ی قرون وسطایی داشت. البته هیولاهای مختلفی تو آبلیوین هستن ولی تعدادشون حتا نزدیک به تعداد هیولاهای ماروئیند نمی‌شه. همینطور تو ماروئیند دیالوگ‌ها صدا‌گذاری نداشتند و متن بودن. با این کار تعداد زیادی دیالوگ در اختیار بازیکن بود. تو آبلیوین تمام دیالوگ‌های بازی صداگذاری شده بود. بخاطر همین هنگام حرف زدن تعداد کمتری دیالوگ در اختیار دارید. چون صداگذاری بیش از ۵ گزینه دیالوگ که هر کدام چندین جمله دارند برای ۹۰۰ کاراکتر کار دشواریه. بخاطر همین ماروئیند از مجموع کاراکتر‌های آبلیوین و اسکایریم تعداد کاراکتر بیشتری داره. به هر حال بازیکنان آبلیوین رو اون دنباله‌ی خارق‌العاده‌ای که بهشون قول داده شده بود نمیدونستند و باور داشتن که آبلیوین فقط یک نسخه‌ی ساده‌تر شده‌ی ماروئیند است. ولی تو طی سال‌ها طرفدار‌ای این سری دائم به آبلیوین برگشتن و ازش به خوشی یاد می‌کنن. ببینیم چرا؟

بله؛ داستان اصلی این بازی کلیشه‌ی و دنیایش یک دنیای قرون وسطایی کلاسیک خسته‌کننده است. ولی باید از خودتون سؤال کنید که آیا بیشتر داستانای فانتزی که ما تجربه می‌کنیم همینطور نیستن؟ مهم اینه که شما از این‌جور روایت‌ها خوشتون بیاد و نذارید حرفای من و یا افراد دیگه مانع لذت بردن شما از آبلیوین بشه. البته باید اعتراف کنم که داشتن ۱۲ صداپیشه برای ۹۰۰ کاراکتر ارتباط برقرار کردن بازیکن رو با کاراکترا سخت می‌کنه. یکی بودن صدای مغازه‌داری با یه پادشاه با یه جنگجو با یه مأمور و… تا جایی می‌تونه خسته‌کننده نباشه و بالاخره بازیکن رو از غرق شدن توی این دنیا بازمیداره. جالبه بدونید فقط ۴ کاراکتر صدای مشخص و تکرار نشده‌ای دارن. البته شما بیشتر وقتتون رو صرف مبارزه و انجام دادن مراحل مختلف برای گروه‌های مختلف می‌کنید. که وارد یه مسئله‌ی دیگه می‌شیم.

شما بازی رو به ۳ روش می‌تونید بازی کنید. به عنوان یه مبارز، دزد و جادوگر. باید بگم که بازی کردن به عنوان دزد کاملا غیر‌ممکن. سیستم مخفی کاری این بازی کاملا خرابه. تو یکی از مراحل داشتم یه مغازه دار رو تعقیب می‌کردم تا بفهمم از کی جنس می‌خره و خیلی سعی کردم تا نزدیکش نشم. ولی یه لحظه بهش برخوردم و فکر کردم که مرحله رو باید از اول شروع کنم ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. وقتی که مغازه‌دار به کسی که ازش جنس می‌خرید رسید من داشتم جلوی چشمشون می‌پریدم و راه می‌رفتم ولی به طرز عجیبی هیچ‌کدوم به من چیزی نگفتن و مرحله ادامه پیدا کرد. تو یه مرحله‌ی دیگه هم دزدکی وارد خونه‌ی یه نفر شدم و اون فرد با یه تبر به دنبالم افتاد. بعد از اینکه از خونش در اومدم نگهبانای شهر اون رو کشتن!!!؟؟ در عوضش بازی کردن به عنوان یه جادوگر یا مبارز خیلی ساده‌تر و لذت‌بخش‌تره.

ابلیوین تنها بازیه که مراحل فرعی بهتر از داستان اصلی نوشته‌ شدن و جذاب‌ترن. تمام مراحل داستان اصلی یک الگو رو دنبال می‌کنن. ۱. برو با این یارو حرف بزن ۲. برو اونجایی که گفته یه کاری بکن ۳. برگرد و بهش بگو که اون کارو انجام دادی و تکرار. برای مثال مراحل گروه برادری سیاه. برای اینکه وارد این گروه بشید باید یه فرد بی‌گناه رو بکشید بعد رئیس این گروه هنگام خواب با شما ملاقات می‌کند و بعد از کشتن یه فرد دیگه وارد این گروه تشکیل شده از آدم‌کش‌ها می‌شوید. تو یکی از قرارد‌ادهایی که می‌گیرید باید یه فرد رو به قتل برسونید بعد تو قبرستون او رو زنده کنید و با اعضای خانواده‌اش که مرده‌اند و تبدیل به زامبی شدند بجنگید. این جور مراحل به طرز عجیب و باورنکردنی بهتر از داستان کلیشه‌ای اصلی بازی‌ان.

*** یه نکته‌ی خیلی جالب اینه که شما هزاران هیولا رو کشتید، دروازه‌های جهنم رو به زمین بستید و دنیا رو از نابودی نجات دادید و تا یه خیار از یه مغازه می‌دزدید تمام نگهبانا با سرعت تمام به سوی شما میان.

به نظرم بزگترین مشکل آبلیوین اینه که بثزدا هیچ اهمیتی بعد از انتشار بهش نداد و فقط به دنبال بیرون دادن دی‌ال‌سی بود. فقط طرفدارای این بازی بودن که خیلی از سیستم‌های غلط بازی و باگ‌های اون رو برطرف کردن. ولی باز هم فکر می‌کنم که با ریختن چندین ماد و پچ می‌تونید حتا در سال ۲۰۱۹ از بازی لذت ببرید.

راستی قبل از اینکه برید، این ویدئو‌ها از کانال یوتیوب Bacon_ خیلی خنده‌دارن.


  1. Morrowind
  2. Bethesda

One thought on “یادداشت‌ شخصی: Elder Scrolls Oblivion بهترین بدترین بازی که تو عمرم تجربه کردم

  1. مهدی

    نکته‌ای که در مورد خیاردزدی گفتی خیلی جالب بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.